Friday, October 8, 2010

جنبش اجتماعی قهوه تلخ و حرکت خودجوش




بدون شک مهران مدیری یک نابغه است، درست و حسابی حرفش را میزند، جسور است و دوست داشتنی و همه دوستش داریم. قهوه تلخش هم شیرین است مثل تمامی شاهکارهای قبلی اش! او یک مدیر است و می داند عناصرش را چگونه کنار هم بچیند و از مهره هایش آنگونه که باید بهره می برد. مدیری حالا دراد یک جنبش را مدیریت می کند. جنبشی که بی خیالترین مردم را هم جنبانده و از کنج خانه هایشان به حرکت درآورده است. جنبشی که از سوپرمارکتهایی که تا دیروز برای ما فقط نمایندگی لبنیات و پفک و چیپس بودند حالا سنگرهایی برای مبارزه با ناهنجاری های اجتماعی و سیاسی ساخته، جنبشی که دکه های روزنامه فروشی را تبدیل به تریبون آزاد نقد فرهنگ و اقتصاد ورشکسته یک کشور کرده است. از مهران مدیری غیر از این انتظار دیگری نمی رفت. مردم بیخیالی که تا قفسه های خانه شان تا دیروز پر بود از سی دی و دی وی دی های کپی و تکثیر شده حالا خودشان در محفل خانه هایشان قانون کپی رایت وضع میکنند و برای مبارزه با نقض آن سی دی اصل می خرند و به همدیگر هدیه می دهند. از همه چیز که بگذریم این اتفاق را باید به مانند یک تحول عظیم اجتماعی به فال نیک گرفت و دست مدیری و تمامی دوستان و همکارانش را فشرد و بوسید. حقیقتا این دستها بوسیدن دارند! 1
اما قهوه تلخ! داستان 5 سال بی کفایتی حاکم بر درخشان ترین تمدن تاریخ جهان است! آری همان تاریخی که صحت و سقمش برای راویان جام جم نشین اصلا اهمیتی ندارد و مهم نیست. مورخ درمانده داستان قهوه تلخ به کنایه گفت: تاریخ را فاتحان می نویسند و فاتحان فعلی سیاست ایران هر آنگونه که دوست دارند تاریخ را نگاشته اند. اما مرد زندانی که نمادی از مظلومیت همیشه ملت در بند ایران است فارغ از تاریخ نویسی گنجشک السلطنه ها از عمق واقعیتها خبر دارد. جهانگیر شاه و اداره مستعمرات همایونی اش که ادعا میکنند روسیه و فرانسه و آفریقا و عثمانی مستعمره انان هستند و به گونه ای داستان ادعای مدیریت جهانی را بازگو می کند.1
فارس نامه ای (فارس نیوز) که گفته می شود زیاد معتبر نیست. دامبول السلطنه بساط عیش و طرب همایونی را فراهم میکند و آدم را به یاد تلوزیونی می اندازد که کارش جمع کردن سیاهی لشگر برای راهپیمایی خودجوش است که البته به قول جناب دامبول کمی شعله اش را بیشتر کرده اند تا زودتر بجوشد. آنتالیا(18 میلیار دلارپول و شمش) را هم که حضرت همایونی در قبال یک ظرف باقلوا(یک رأی موافق و اما بی ارزش در شورای امنیت) تقدیم کردیم به عثمانی(ترکیه) و ...1
حرف بسیار است اما من شخصا می خواهم تشکری هم بکنم از جناب ضرغامی که اجازه ندادند قهوه تلخ از تلوزیون پخش شود - حالا به هر دلیلی - که در آنصورت مجبور بودیم به خاطر گل روی مهران مدیری و دوستانش هم که شده 1 ساعت از شبانه روز را روبروی تلوزیون بنشینیم، مثل این بود که آدم مجبور باشد لذیذترین غذای عمرش را هرشب در توالت خانه میل کند. اما حالا با خیال راحت پشت به رسانه ملی پای طنازی و دلبری مهران مدیری و قهوه تلخ مینشینیم و لذت میبریم. قهوه تلخ حالا خودش رسانه سبز دیگری است که جنبش اجتماعی عظیمی را پایه گذاری نموده است.1